سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باورهای استوار

14/2/87

 یکی از تلخ ترین و بد ترین روزهای زندگی ام بود برای اولین بار طعم تلخ شکست رو تجربه کردم  شکستی که از عشق  و علاقه شدید قلبی ام نسبت به کسی که چند سال در خواب و رویاهایم سایه افکنده بود و این یعنی تفسیر واقعی شکستن تمام وجودم و نیز پرسشهای بی جوابی که هرگز جوابی نداشتند برای نشکستن قلب عاشق  و  بی ریای من    و با این روح زخم خورده تا صبح تمامی خاطراتی که با یاد او سر کرده بودم مرور کردم    بی آنکه بخواهم  ...  و خواب هم به چشمان اندوهگین و خسته ام نرفت تا خاطرات روز هایی مجسم کنم که از خود گذشتگی و ... برای او ارزش بود ارزشی که تاوانش را نداده بودم چون  نمی دانستم روزی باید حرفی برای گفتن داشته باشم  و همیشه از خودم خواهم پرسید  وقتی   نشانی از دوست داشتن باشد که چرا  و چگونه به  کسی عشق بورزیم که معنایش را درک کرده و خواهان تجربه ی آن است اکنون که رسوای عشقی بی سرانجام     و گرفتار روحی بی احساسی  هستم جز اشک حسرت و تردید در تجربه ای دوباره که خواهان آن نیستم نیرویی نیست تا دوباره باورهایم را بر پایه ی  نوع دوستی و  احساس متقابل پایگذاری کنم  اگر عمر ما  انسانها بقدری بود که می توانستیم جبران کنیم دیگر   غمی وجود نداشت تا در وجود سرد  خود همچون شمع بسوزیم به پای کسانی که به بلوغ عشق نرسیده اند و چرا عشق بوجود آمد تا بعضی ها در آتشش بسوزند و بعضی ها دیگران را بسوزانند در بی لیاقتی  درک خودشان ؟  دلم می خواست احساس عشق در نهاد کسانی بود که  می دانستند چرا  در وجود شان است  تا بتوانند درک کنند چقدر مقدس است از خود گذشتن برای  دوست داشتن  و کاش می فهمید کسی که به او چنین باوری  دارد  و تنها این سوال   و سوالهایی در ذهن بی روحم هست که   این سزای عشق پاک و بی ریای من نبود و اگر می دانستم که چرا  و  برای چه درد ما مرگ تفاهم  و غمهای ما  کوچ محبت است ؟


نوشته شده در جمعه 87/3/31ساعت 2:9 عصر توسط محمد فرامرزی یابادی نظرات ( ) |


کد قالب جدید قالب های پیچک




تعبیر خواب آنلاین

Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت
 

صدایاب 100 GB Free Backup