جزاي آنكه نگفتيم شكر روز وصال
شب فراق نخفتيم؛ لاجرم زخيال
دگر به گوش فراموش عهد سنگين دل
سلام ما كه رساند مگر نسيم شمال
تودر كنار فراتي نداني اين معني
به راه باديه دانند قدر آب زلال
غزال اگر به كمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مرد است در كمند غزال
حديث عشق چه حاجت كه بر زبان آري
به آب ديده خونين بنشسته صورت هان
به ناله كار ميسر نمي شود سعدي
و ليك ناله بيچارگان خوش است بنال
شعر زيبايي بود ممنون از حضور گرمتون اميدوارم بازم افتخار بديدو مهمون كلبه باروني من باشيد
موفق باشيد در پناه اهورامزداي پاك