باور 1 - امید و اراده با همه ارزشی که دارند به تنهایی نمیتوانند کاری از پیش ببرند. واقعیت این است که در بسیاری از موارد با این که ارادهی انجام کاری را داریم، اما به مقصود نمیرسیم. این امر البته نه به دلایل بیرونی، بلکه چون ما راه را بر خودمان میبندیم، ناشی میشود. به عبارتی دیگر هر یک از ما اعتقادات ناتوان کنندهای داریم که ناخودآگاه مانع رشد و شکوفایی ما میشوند و ما را از رسیدن به قلهها باز میدارند. پارهای از کلیشههای رایج که در حقیقت گونهای از باورهای بازدارنده هستند، از این قرارند: «دیگر از ما گذشته است». «گلیم بخت کسی را که بافتهاند سیاه به آب کوثر و زمزم سفید نتوان کرد». «تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است»وصدها ضربالمثل و تکیه کلام از این دست میتوان به همین صورت تعریف کرد. - کارکرد اصلی این باورها، سلب مسئولیت از انسان و تلقی بیعمل و بیتحرکی در او است. کسی که عمیقاً به این گونه جملهها باور داشته باشد، دست به هیچ کاری نمیزند و به خود اعتماد ندارند و اگر هم دست به کاری بزند، پیشاپیش میداند که شکست می خورد. در نتیجه، به تدریج به جای روحیه مخاطره پذیری و کوشش و تلاش، راه انزوا و کنارهجویی را در پیش میگیرد و نه تنها اعتماد به نفس خود را تقویت نمیکند، بلکه هر تلاش ناموفقی و هر شکستی اعتماد به نفس او را ضعیفتر میسازد. متأسفانه بیشتر ما دارای افکار بازدارنده و باورهای محدوده کننده بسیاری هستیم.این افکار، گاه ضعیف و گاه نیرومند هستند، اما در ذهن ما حضور دارند و رفتارهای ما را شکل میدهند. اگر کسی بتواند به طور منظم همه افکار محدود کنندهی خود را بشناسد و آنها را به تدریج از ذهن خود بیرون کند، چنان به اوجی خواهد رسید که حتی تصّور آن برای بسیاری از کسان دشوار است. مسأله این است که ما بسیاری کارها را «ناممکن» میدانیم؛ حال آن که هیچ دلیل قانع کنندهای برای این ناممکن بودن در دست نداریم. بسیاری از اختراعات امروز، زمانی ناممکن به نظر میرسید و به ذهن کسی هم نمی گذشت که بتواند در هوا ماهها معلق باشد و به راحتی زندگی کند. اما بالاخره کسانی پیدا شدند و این «ناممکن» را «ممکن» دانستند. - منشأ افکار محدوده کننده یا تجربههای ناقص، یا از طرف خودمان و یا تلقینات دیگران است. در هر صورت، یکی از عوامل کسب و تقویت اعتماد به نفس، مبارزه با این باورها است.ن به وضوح و روشنی برسید.
کد قالب جدید قالب های پیچک |