که ارتعاش آن پروانه ها را به رقص وا ميدارد
و دومينش سيم سوم ستار است
که صدا نمي دهد و مي دهد گه گاهي
و سومينش سيبي است
از گونه هاي تو سرختر
اما با سه سين که بهار نميشود...
اگر بيايي تکميل ميشود
با
سلام و
سبزه و
سنبل
و نيايي
سيگار و
سايه و
سنگ
دنبال سين هفتم نگرد
نه سوت است و نه سجاده
نه سلامتي و نه سادگي
سين هفتم تويي
خود خود تويي
آنگاه که نام تو
با سکوت آغاز ميشود