نوای قمری و صوت هزاری
توسروعاشق بستان عشقی
حدیث لحظه های انتظاری
سرودم غصه ها از بی قراری
فرستادم برایش یادگاری
تمام بر گ برگ آن نوشتم
تو دردل های خوبان جای داری
نوای ما پر از اندوه و درد است
( هوا بس نا جوان مردانه سرد است)
امید همدلی می باید و نیست
تمام شهر ما خالی ز مرد است
فسون سـاز دل مفتون نیـامد
دریغا ماه روز افزون نیـامد
امیدم رفتـه تا بی بـاوری ها
صبوری بر دل مجنـون نیامد
تورا من چشم درراهـم ز هرسو
بر این بـاور که آیی یار مه رو
چنان نقشی زدی بر لوح این دل
که مهرت کرده برجان و دلم خو
شعر محمد فرامرزی
stablebeliefs.parsiblog.com
کد قالب جدید قالب های پیچک |